تبلیغات تبلیغات

عرشی‌ام و باز تنم با تو شده در تماس 

۱ / 23 عرشی‌ام و باز تنم با تو شده در تماس نمانده دیگر به من نه هوشی و نه حواس اینکه من عاشق شدم بهر تو دارم سپاس آنکه تو ناز می‌کنی اینقده غمزه رواس با دل خود بهر تو یکسره کردم حراس دل نه دگر از من است بهر تو دیگر بناس دیده‌ی خون گشته‌ام باز بیا رو براس تا تو بخواهی گلم بهر تو گردم هلاس ننگ براین جان من گر نه برت مبتلاس عقل نمانده مرا بهر تو گشتم سلاس هر که به تو دل نداد هر چه کند چون هواس هر که به تو دل بداد در بر بحر بلاس راه روم نصف شب چون که حسابم
ادامه مطلب

بی سر و سامان شدم یکسره هرمان شدم 

۱ / 24 بی سر و سامان شدم یکسره هرمان شدم از پی عشق تو من مهر چو آبان شدم بر سر آذر زدم یکسره سامان شدم با دل دی در نبرد بهمن و بهمان شدم گو که سپندم دهید با رخ او چون شدم در ره آوارگی از همه پنهان شدم بستر درهم شدم با همه محرم شدم با همه‌ی بی خودی باخود ملحم شدم بس که اسیرت شدم معنی میثم شدم با همه مدهوشی‌ام بی‌هُش عالم شدم آه فراقت چه کرد باز زخود گم شدم در پی بیچارگی مضحک مردم شدم داغ فراقت کشم بهر تو عرشی شدم منّت یامان کشم قبه‌ی رمان شدم
ادامه مطلب

منتظرم منتظر، منتظر آن رخت 

۱ / 25 منتظرم منتظر، منتظر آن رخت هر دو سرا را دهم بهر تماشای تو کُشته مرا انتظار رحم نما ای نگار بی سر سامان شدم بهر عنایات تو بهر خودم هی رخی رخ بتراشی کنم این همه صورت نبود صورت تنهای تو باز کِشم منتت بهر خدا رخ نما ای گل هستی سرشت آن قد و بالای تو دست بگیری و باز رخ ننمایی هدا تا به قیامت شوم منتظر خال تو پره‌ای از صورتت یکسره در هم نمود سر به قدم نرگسم بهر تماشای تو باز امیدم شده رخ بنمایی به دل عرشی دلش داده است بهر تمنای تو
ادامه مطلب

شفا شفایم تویی ملک و صفایم تویی

۱ / 26 شفا شفایم تویی مُلک و صفایم تویی هر آنچه خواهی تویی بحر مداوا تویی شمس و شموسم تویی معنی نوحم تویی بحر شفا خانه ام فقط شفایم تویی شهپر حورم تویی شام شمیمم تویی دکتر دردانه ام ویزیت نورم تویی شامل حالم تویی شال سیاهم تویی ساحل دریا شدم بحر صفایم تویی شهد شهیدم تویی شارک سارم تویی شاهد معنا شدم شاهد عالَم تویی شاه و وزیرم تویی لشکر خیزم تویی سلطنتم داده ای سلط سلیطم تویی شاب شبابم تویی معنی عیدم تویی عرشی عالم منم ماء زلالم تویی
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها